لبه ی پنجره سه گلدان گذاشته ام. یک تکه هندوانه ی شیرین می خورم و  می نویسم یکی شان فلفل دلمه ای است، دیگری دانه ی خُرفه و سومی نعنا. یک آهنگ کره ای از اسپیکر روی کتابخانه پخش می شود، تکه ای دیگر هندوانه می خورم و روزهای شلوغ دور و برم خودشان را توی سرم به هم می کوبند. اتفاقات با هم دعوایشان می شود، هر کدام فریاد می زنند که اول من را تعریف کن.

خلاصه ی روزهایم در چند کلمه جا می شود: دهکده، غذا، خواب، کمی کتاب، موبایل و حرف زدن با ر ، آب دادن به گل ها، ته مانده ی کلاس های مروج و نگرانی برای پایان نامه و درس و دانشگاه. هفده روز گذشته اینطور تمام شده. 

شنبه است. دوباره تلاش می کنم. باید این برنامه ی شلوغ رسالتش را انجام بدهد. منظم کردن من و شستن این رخت بدبوی بیست و چهار ساله. 




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مرغ مرندي حسن زاده ترالی | ترولی استیل Kristi مجموعه فونت آرشید English teacher پروفيل شياردار-پروفيل شياردار صنعتي Jenny گالری نجوا کافه دلبـــر Shane