سلام 

یادم نمیاد تا به حال جدی و راحت باهات درباره ی زندگی حرف زده باشم ولی بعضی حرف هات خوب یادم مونده. یه بار به هیل گفتی زبانُ که همه بلدن، مهم بقیه ی درس ها است. شاید منظوری نداشتی ولی اونجا کسی نشسته بود که فقط زبانش خوب بود. می دونی چی میگم؟ چند باری هم جلوی روی خودم با مامانت مسخره ام کردید. وقتی بودی معمولا احساس پی پی بودن بهم دست میداد. 

تو راه خودتُ از اول می دونستی. من هنوز هم نمی دونم. با اینکه چند ماه هم ازت بزرگ ترم. حتی الان که می نویسم باید کارهای دیگه ای انجام بدم اما گیم آف ترونز داره پلی میشه و من وسطش موبایل چک می کنم و به سختی سعی می کنم با تو حرف بزنم. 

وقت که تلف می کنم، شو آف که می گنم، از ادبیات که حرف می زنم یادت می افتم. صداتُ می شنوم که مسخره ام می کنی. باورت میشه؟ مطمینم که خبر نداری. 

حسودی؟ شاید. به استقلالت حسودی می کنم. به قدرتت برای رفتن ولی خودم و توانایی هام رو در حدی نمی دونم که حتی دلم بخواد جای تو باشم. از طرفی یه قسمت از قلبم نمی خواد مثل تو فقط عاشق بالا بالایی ها باشه. جنبه ای از خودم که به غلط بهش میگن انسانیت رو دوست دارم ه. می دونم درک نمی کنی چی میگم. می دونم شاید حتی یه روز تو بیشتر به درد گرفتاری های همه بخوری چون توانا تری ولی خب باز روحیه ی مسخره کردن خنگول هایی مثل من رو نمی پسندم. یا اون روحیه ات که پشت سر بعضی ها بد می گفتی ولی با اونا سینما می رفتی، توی عروسی می رقصیدی. روحیه ای که من رو نمی دید. من به عنوان خنگ کم قدرت بی کلاس. 

خلاصه که زندگی ات خوشبختانه چیزی نیست که ته دلمُ قلقلک بده ولی قدرتت رو تحسین می کنم و تا زمانی که مسخره ام نکنی دوستت هم می تونم داشته باشم. 

نمی دونم چی می خواستم بهت بگم. شاید امیدوار بودم حرف زدن با آدمی مثل تو کمکم کنه از تنبلی دست بردارم. از این کرختی آزاردهنده. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Lisa اداره کتابخانه های عمومی شهریار وزنه برداری آذربایجان غربی لوازم یدکی لودر Tamara Victor درب و پنجره آلومینیومی الوند نما April زنان نام آور ایرانی ردیاب تک - ردیاب خودرو تک - جی پی اس ماشین